the end of time after him part 27

ساشا : فکر کن یه درصد پیداش نکردیم و همه مردیم چی میشه
ناتاشا : احتمالا آخرالزمان میشه ...
لوکاس : بچه ها مطمئنم که پیداش میکنیم
و...
ساشا : خیال بافی الکی نکنید ببینید ۲ تا احتمال بیشتر وجود نداره ۱ اینکه پیداش میکنیم و اونو روی کتاب میریزیم تا همه برگردیم به زندگی قبلیمون یا اینکه هممون بالاخره می‌میریم و آخرالزمان میشه و دنیا نابود میشه بچه ها همین الانشم تعدادمون کم شده و خیلی ضعیف شدیم
پنی : پس بیایم از این فرصت ها بهترین استفاده رو کنیم
پاتریشیا : بچه ها ببینید یه شهر نزدیکمونه بیاید بعد رفتن زامبی ها بریم اونجا حتما چند تا هتل و شهربازی اونجا هست ما نمیدونیم قراره چی بشه ولی خوشحال کرده باشیم حداقل

چند ساعت بعد
توماس : بچه ها من میرم بیرون رو ببینم
چون سر و صداشون قطع شده
ناتاشا : مراقب خودت باش اگه دیدی کسی داره حمله میکنه سریع درو قفل کن و بیا اینجا
پاتریشیا : توماس لطفا نرو من میترسم
توماس : نگران نباش عزیزم بر میگردم خیلی زود
لوکاس : اگه میخوای منم باهات میام
ناتاشا : تو حق نداری بدون من جایی بری فهمیدی
توماس : من تنها میرم و تنها برمیگردم امیدوارم رفته باشن

توماس ویو : از زیر زمین وارد خونه شدم خونه خیلی گرد و خاکی بود و خیلی آروم قدم برداشتم و نزدیک پنجره شدم و یکم از پرده رو کشیدم صحنه جلوم مثل یه کابوس بود کل اون لشگر زامبی تیکه تیکه شده با کلی خون و روی زمین و درختا دیدم پرده رو کلا کشیدم و نگاه کردم واقعا همه مرده بودن
قفل در رو باز کردم و میز رو از جلوش بر داشتم و از خونه رفتم بیرون واقعا بوی وحشتناکی بود که به مشامم می‌رسید
هیچکسی نبود در رو بستم و میز رو جلوش گذاشتم و رفتم زیر زمین
توماس : بچه ها بیاید همه جا امنه
ناتاشا : واقعا یعنی اونا رفتن
توماس : خب نه راستش همشون مردن
پنی : چی یعنی الان کلی جسد اون بیرونه
ساشا : خب تو به حیوونات دستور بده که اونا رو بخورن
پاتریشیا : آره ایده خوبیه بیاید بریم
ناتاشا : لوکاس احتمالا یه عالمه سلاح اونجا باشه که به درد بخوره

ناتاشا ویو : چند ساعت منتظر بودیم که حیوون های پنی همه اون جسد ها رو بخورن تا راحت تر حرکت کنیم
منم بعد از اون در را باز کردم و رفتم بیرون
دریاچه خون فقط دیده می‌شد اما چند تا چاقو و تفنگ روی زمین افتاده بودن همه بچه ها چند تا سلاح برداشتن و من نقشه رو باز کردم و شروع به رفتن به سمت شهر شدیم که ....
دیدگاه ها (۱۳)

بعله .....خردمندان عزیز بعد ۲ سال متوالی که تغریبا زجر کش شد...

اومدم فعالیت کنم نزنید تو ذوقم که بد میزنم تو ذوقتون 😂👍🤣😐

اگه کیدرما دوست داری بیا تو این چنل خعلیی خوبه فلوش کنید حتم...

یونگی یا مری می یا مری می 🤣🤣

the end of time after him part 53

the end of time after him part 54 ( آخرین پارت )

فکر شو بکن رفتی عروسی که یک شب خاطره انگیز داشته باشی ولی ای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط