خالت می نشاند خنده را بر روی لبهایم

خيالت می نشاند خنده را بر روی لب‌هایم
ولی افسوس تو آنجایی و تنها من اینجایم

دوباره می شود یک قصه از عشاق بنویسند
تو لیلا و من از  مجنون ترین مردان دنیایم

قرار ما همان کافه که جای آشنایی بود
گل مریم برایت می خرم با شوق می آیم

سفردر پیش وفرصت کم هوای همدلی تنگ است
بیا همراه شو با من که من تنهای تنهایم

گذشته فصل سرسبزی و من لبریز  پاییزم
مثال برگ زردم می روم،  امروز و فردایم
دیدگاه ها (۰)

بعضی بازی ها برنده ندارند؛مثل بازی با دلِ آدمها…چون شخصِ دلش...

سنگک از اندازه قد خودت رسیده به اندازه نصف دستتاز نظر قطر هم...

✨#خانمانه    خانم های باسیاست خانم هایی هستن که شوهرشون بهشو...

🌹#خانمها_بدانند 🙋🏼‍♀️"روش‌هـای جـلوگیری از ﺗﻨﻮﻉ‌ﻃﻠﺒـﯽ همســﺮ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط