سناریو
#سناریو
وقتی با مشت میزنی به دیوار .
نامجون : باز چی شده . چیزیو شکستم ؟
(آخی بچم )
جین ؛تو چطور جرات میکنی به اموال کیم سوکجین آسیب بزنی .
هوسوک : دیگه برات پشمک نمیخرم ها .
(ا/ت چرا همچین کاری میکنی )
یونگی:(پسرم از خواب پرید .)
جیمین :اوووووو زنم چه زوری داره دیوار ترک خورد .(منم میخوام )
تهیونگ :دیروز یونتان با کله رفت توی دیوار .پس این چیزارو مامانش یاد میده .
جونگ کوک :آخیییی دستت شیچست بیا فوتش کنم .(آهایی منم اینجام ها )
فالو فراموش نشه
کامنت بزارید
وقتی با مشت میزنی به دیوار .
نامجون : باز چی شده . چیزیو شکستم ؟
(آخی بچم )
جین ؛تو چطور جرات میکنی به اموال کیم سوکجین آسیب بزنی .
هوسوک : دیگه برات پشمک نمیخرم ها .
(ا/ت چرا همچین کاری میکنی )
یونگی:(پسرم از خواب پرید .)
جیمین :اوووووو زنم چه زوری داره دیوار ترک خورد .(منم میخوام )
تهیونگ :دیروز یونتان با کله رفت توی دیوار .پس این چیزارو مامانش یاد میده .
جونگ کوک :آخیییی دستت شیچست بیا فوتش کنم .(آهایی منم اینجام ها )
فالو فراموش نشه
کامنت بزارید
۳.۲k
۰۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.