بانوی من
بانوی من
نشسته ام
آرام و مملو از غزل های نگفته ام
میفهمی؟
میدانی هرشب
در هوای تو پرواز را لمس میکنم
فقط میدانم
آغوش تو شعر زندگی ست
چشمان سیاهت را که می بینم
یاد دریچه ی اعتراف کلیسا می افتم
من هر لحظه اینجا به عشق تو معترفم
نشسته ام
آرام و مملو از غزل های نگفته ام
میفهمی؟
میدانی هرشب
در هوای تو پرواز را لمس میکنم
فقط میدانم
آغوش تو شعر زندگی ست
چشمان سیاهت را که می بینم
یاد دریچه ی اعتراف کلیسا می افتم
من هر لحظه اینجا به عشق تو معترفم
۱.۱k
۰۷ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.