اش

ڪـــــاش
میشد #تو_را
از خیال بیرون ڪشید...

ڪمی بوسیدت
ڪمی به #چشمانت خیره شد...
ڪمی موهایت را نوازش ڪرد...
تورا به #آغوش فشرد...
و یڪ #لبخـــند_تو ❤ را مهمان شد...
دیدگاه ها (۱)

مثل گیسویی که #باد آن را #پریشان می‌کند هر دلی را روزگاری #ع...

کــارم،تمـــــآم است..مثــل،نقشـه ے لـو رفتـه ے یڪ گنج!#دوست...

قامتبه #قبله بستم ،گفتی:#اذان نگفتند!!گفتم که #قامت_توقد قام...

من از میانِ تمامِ #کتابهاآن ‌که #شبیهِ_تو_بود برگزیدمو از دل...

ڪـــــاشمیشد تو را از خیال بیرون ڪشید...ڪمے بوسیدتڪمے بہ چشم...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط