تو مال منی
که یهو ا.ت گفت
ا.ت : شاید برات جای سوال باشه که چرا من این کارو کردم باید در جواب بگم که من مثل تو سنگ دل و بی رحم نیستم آقای جئون
ا.ت : و اینکه اگر مشکلی نداره و عصبانی نمیشین لطفا برین بیرون میخوام استراحت کنم ( در حال دار کشیدن)
تهیونگ: اره ما باید دیگه بریم کوک بیا بریم
( دست کوک رو گرفت و برد از اتاق بیرون )
لونا : ا.ت چرا همچین کاری کردی تو میتونستی به همه بگی که چش کار کرده ( تعجب )
ا.ت : لونا من گفتم که آدم بی رحم و سنگ دلی نیستم
ا.ت : ولش کن لازم نیست زیاد راجبش فکر کنیم بیا استراحت کنیم
ویو کوک
تهیونگ من رو از اتاق کرد بیرون و باهام حرف زد
تهیونگ : داداش احساس نمیکنی داری زیاده روی میکنی اونم قبل ازدواج ؟
کوک : تهیونگ من کار خودم رو بلدم
تهیونگ : باشه آها راستی یون سئوک گفت بهت یه نامه بدم
کوک : یون سئوک عوضی همه اینا زیر سر اونه
تهیونگ : راستی کوک یه ساعت دیگه قرار داد داری
کوک : راست میگی بیا زود بریم
از زبان راوی
کوک و تهیونگ برای بستن قرار داد رفتن شرکت
ویو ا.ت
بعد از اینکه جونگ کوک رفت پشت سرش مامان بزرگ اومد و خوراکی هارو بهم داد و رفت لونا هم رفت تو اتاق خودش و من تنها موندم تو اتاقم
و راجب همه اتفاق ها فکر میکردم که یهو ....
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.