چقدر سخته آدم فقط خودش باشه و دنیای خودش
چقدر سخته آدم فقط خودش باشه و دنیای خودش...
چقدر سخته کسی معنی نگاه خستت رو نفهمه...
چقدر سخته به همه لبخند بزنی و توی دلت یه دنیا غم باشه...
چقدر سخته دلت گرفته باشه و یه بغض تو گلوت داشته باشی، اما مجبور باشی بخندی...
چقدر سخته دلتنگ باشی، اما مجبور باشی دلتنگیات رو سرکوب کنی
چقدر سخته وقتی همه میخندن، ناگهان با یه جمله دلت بگیره و آروم آروم تو دلت اشک بریزی و بشکنی...
چقدر سخته موضوعی که دلت رو به آتیش میکشه رو بشنوی و مجبور بشی بالاجبار لبخند بزنی و بگی مهم نیست...
چقدر سخته از بعضیا ناراحت باشی و دلت رنجیده باشه، ولی هیچی نگی و همه چیز رو بریزی تو خودت...
چقدر سخته این همه آدم اطرافت باشن ولی بازم تنها باشی ...
چقدر سخته که میبینی بهت لبخند میزنن، اما مطمئنی که از تو بدشون میاد...
چقدر سخته هزار تا حرف بشنوی و مجبور باشی نشنیده بگیری...
چقدر سخته حرفای اطرافیانت که مثل نیش تو قلبت فرو میکنن بشنوی و دم نزنی...
چقدر سخته تو جمع دوست و آشنا مجبوری غریب باشی...
چقدر سخته به اندازه بزرگی خود خدا دلت بخواد فریاد بزنی، ولی هیچ جایی نباشه که بشه این کار رو کرد...
چقدر سخته که بارونی بشی هر شب، نتونی آسمون باشی..
چقدر سخته که زندونی بمونی، بی در و دیوار، نتونی همزبون باشی....
چقدر سخته دلت پر باشه، ولی ساکت بشی و تو سینه داغون بشی...
چقدر سخته یه دنیا صدا باشی، ولی از صحنه خوندن جدا باشی...
چقدر سخته بغض گلوتو فشار بده و نتونی گریه کنی...
چقدر سخته حرف همه رو بشنوی، اما حرف خودت رو دلت بمونه...
چقدر سخته همه بهت بگن خوش به حالت ولی حال درونیتو ندونن و درک نکنن...
چقدرسخته منتظره بهار باشی اما زمستون از راه برسه...
چقدر سخته تو تنهایی خودت قدم بزنی...
چقدر سخته که سرتو هر طرفی که برمیگردونی احساس غربت بکنی ..
چقدر سخته زندگی توی این شرایط سخت...
چقدر سخته نگفتن نگفته های قلب بی قرارم...
چقدر سخته بی صدا فریاد زدن...
چقدر سخته...!!!
چقدر سخته کسی معنی نگاه خستت رو نفهمه...
چقدر سخته به همه لبخند بزنی و توی دلت یه دنیا غم باشه...
چقدر سخته دلت گرفته باشه و یه بغض تو گلوت داشته باشی، اما مجبور باشی بخندی...
چقدر سخته دلتنگ باشی، اما مجبور باشی دلتنگیات رو سرکوب کنی
چقدر سخته وقتی همه میخندن، ناگهان با یه جمله دلت بگیره و آروم آروم تو دلت اشک بریزی و بشکنی...
چقدر سخته موضوعی که دلت رو به آتیش میکشه رو بشنوی و مجبور بشی بالاجبار لبخند بزنی و بگی مهم نیست...
چقدر سخته از بعضیا ناراحت باشی و دلت رنجیده باشه، ولی هیچی نگی و همه چیز رو بریزی تو خودت...
چقدر سخته این همه آدم اطرافت باشن ولی بازم تنها باشی ...
چقدر سخته که میبینی بهت لبخند میزنن، اما مطمئنی که از تو بدشون میاد...
چقدر سخته هزار تا حرف بشنوی و مجبور باشی نشنیده بگیری...
چقدر سخته حرفای اطرافیانت که مثل نیش تو قلبت فرو میکنن بشنوی و دم نزنی...
چقدر سخته تو جمع دوست و آشنا مجبوری غریب باشی...
چقدر سخته به اندازه بزرگی خود خدا دلت بخواد فریاد بزنی، ولی هیچ جایی نباشه که بشه این کار رو کرد...
چقدر سخته که بارونی بشی هر شب، نتونی آسمون باشی..
چقدر سخته که زندونی بمونی، بی در و دیوار، نتونی همزبون باشی....
چقدر سخته دلت پر باشه، ولی ساکت بشی و تو سینه داغون بشی...
چقدر سخته یه دنیا صدا باشی، ولی از صحنه خوندن جدا باشی...
چقدر سخته بغض گلوتو فشار بده و نتونی گریه کنی...
چقدر سخته حرف همه رو بشنوی، اما حرف خودت رو دلت بمونه...
چقدر سخته همه بهت بگن خوش به حالت ولی حال درونیتو ندونن و درک نکنن...
چقدرسخته منتظره بهار باشی اما زمستون از راه برسه...
چقدر سخته تو تنهایی خودت قدم بزنی...
چقدر سخته که سرتو هر طرفی که برمیگردونی احساس غربت بکنی ..
چقدر سخته زندگی توی این شرایط سخت...
چقدر سخته نگفتن نگفته های قلب بی قرارم...
چقدر سخته بی صدا فریاد زدن...
چقدر سخته...!!!
- ۳۴.۵k
- ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط