داشتنت را آرزو کردم

‌‌‎‌‎‌‌
داشتنت را آرزو کردم
واژه ها شعر شدند
موسیقی زندگی جاری شد
تو "من" شدی
من "تو"
قاصدکی از آنسوی عشق
جامه ی سبز
استجابت پوشید
دستهایت
عطرِ مهربانی ریخت به دستهایم
عشق
مرا به داشتنت گره زد
در شبی که
ماه می بارید...
دیدگاه ها (۰)

خواستم سڪوت ڪنماما باز قلم رقصید بے اختیارو واژه ے #دوستت_دا...

جـان گفتـن #تـــو... تمدید «نَـفَـس هاے» من است...

مواظب قلہ غرورت باش!وقتي آساڹ فتح شدےدیڪَہ جذابیتي براےهیچ ف...

فرزانه صیاد

فراز مردانی

حمزه فلاح

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط