P

P17
شکوفه اشک‌و‌خون
.
.
ویو سوجین
بدون توجه به حرفش گفتم : میشه مال من شی؟
بهت زده به چشمام خیره شد
= حالیته چی میگی م...م..من عذادارم
@ میدونی چند ساله عذاداری؟ م..م...من تو رو دوست دارم بالاخره تو باید ازدواج کنی
= (سکوت)
( اینجا هم خلاصه سوجی بعد کلی گریه و شک و تردید قبول میکنه و با سوجین ازدواج میکنه)
"روز عروسی
عاقد: جناب آقای جئون سوجین آیا وکیلم شما را به عقد دائم و قانونی دوشیزه بانو جئون سوجی فرزند جئون جونکوک در بیاورم؟
@ بله
عاقد: دوشیزه بانو جئون سوجی آیا بنده وکیلم شما را به عشق دائم شرعی و قانونی جناب آقای جئون سوجین فرزند جئون سورو(داداش کوکه) در بیاورم؟
= بله
@ اکنون شما را زن و شوهر اعلام میکنم
(و دیگه به خوبی و خوشی بر دنیا حکومت میکنن)
ویو ا.ت
سلام من لی، جئون یا حتی چوی ا.ت هستم یه خوناشام من زندگیمو دوست دارم بعد از سختی‌ها تونستم دوباره شوهرمو پیدا کنم من به طور خلاصه دو بار به عنوان انسان و بار‌ها به عنوان یه خون‌آشام و صد البته یک بار به عنوان مادر زندگی کردم سخت بود ولی من سر سخت و قوی موندم و خودمو پذیرفتم... همونطور که بودم نه بهتر نه بدتر... دخترم تو زندگیش سختی‌های زیادی کشید اما اون قراره هزاران سال عمر کنه پس... بهتره با سختی‌ها کنار بیاد سخته درک میکنم اما مجبوره... من هیچوقت تو زندگی پر فراز و نشیب گذشته، حال و آیندش دخالت نمیکنم اون باید یاد بگیره زندگی کنه:).... داستانم رو نوشتم تا شما بخونید زندگی جالبی بود دوستش داشتم اما همه چیز از یک چیز شروع شد....
"دختر خونده مستر لی"
.
.
.
.
.
.
.
سلام آخرشو ریدم میدونم به روم نیارید ولی دیگه باید میرفتم:)))))
اگه درخواستی، حرفی، فوشی انتقادی، نظری و... داشتید دایرک پیج دومم
@shuka_dark
دایرکت بدید
دیدگاه ها (۰)

اومدم خدافظی یونو؟چه حس عمیه که همزمان با یونگی میرم! اما خب...

نمیدونم کی ازم میگیرن گوشیو ولی مثل اینکه فعلا هستم:)

سلام اومدم برا خدافظی تا سال آینده ولی پارت آخر فیکو میزارم ...

خیلی وقته از سولی ادیت نزدم:) خب کارم اصلا خوب نیست میدونم:)...

نام فیک: عشق مخفیPart: 43ویو جیمین*من رفتم ارایشگاه و...خلاص...

شوهر دو روزه. پارت پایانی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط