مردم شهرم همیشه عجول بوده اند.
مردم شهرم همیشه عجول بوده اند.
همیشه همه ی کارهایشان را با عجله انجام داده اند، چای را داغ سر کشیدند، پشت ترافیک بوق را یکسره کردند، شب را با استرس خوابیدند و صبح را با عجله سمت کار دویدند و آنقدر عجله کردند که وقتی رسیدند نفسی برایشان نمانده بود
مردم شهرم همیشه عجول بودند.
باور کنید انتهایش چیزی نیست وقتی به خودتان می رسید، درون آینه فقط یک مرد، یک زن با موهای جوگندمی نگاهتان می کند. عمر به قدر کافی تند می دود شما آهسته راه بروید و به آرزو هایتان برسید! به خودتان هر روز نگاه کنید و آدم ها را یواش یواش دوست بدارید. چای را پای حرف های معشوقه ی دوست داشتنیِ تان سرد کنید، خیابان را باعشق قدم بزنید. شما هرگز به سن و سالِ الانتان برنمی گردید ...
👤 ستایش قاسمی
📷 :Me
همیشه همه ی کارهایشان را با عجله انجام داده اند، چای را داغ سر کشیدند، پشت ترافیک بوق را یکسره کردند، شب را با استرس خوابیدند و صبح را با عجله سمت کار دویدند و آنقدر عجله کردند که وقتی رسیدند نفسی برایشان نمانده بود
مردم شهرم همیشه عجول بودند.
باور کنید انتهایش چیزی نیست وقتی به خودتان می رسید، درون آینه فقط یک مرد، یک زن با موهای جوگندمی نگاهتان می کند. عمر به قدر کافی تند می دود شما آهسته راه بروید و به آرزو هایتان برسید! به خودتان هر روز نگاه کنید و آدم ها را یواش یواش دوست بدارید. چای را پای حرف های معشوقه ی دوست داشتنیِ تان سرد کنید، خیابان را باعشق قدم بزنید. شما هرگز به سن و سالِ الانتان برنمی گردید ...
👤 ستایش قاسمی
📷 :Me
۲.۷k
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.