ای زمین کربلا این رسم مهمانی نبود

ای زمین کربلا این رسم مهمانی نبود
لبهاے طفلان حسیݩ از تشنڴی شُده ڪبود
زینب بارها میخورد زمیݩ تا بالاے حسیݩ برسد
رقیه از تشنگے گذشت دعا ڪرد فقط عمو برسد
دیدگاه ها (۱)

‌ -چرا همیشہ #سینگلیـے؟+پـس چیکار کنم؟-رِل بزن, #عاشـِق شو+ر...

ﺧــُــــــــــــــــــــــــــــﺪﺍﯾﺎ… ﺍﺯﻡ بــپرﺱ:ﺣﺎﻝ ﻭ ﺭﻭﺯتـ...

بمیرم واسه نگاهتنبینم که غصه دارینشکنه ، خنده رو لبهاتتو بدو...

طبل عزا را بنواز ای فلکخیمه ی خورشید سوخت…

ساعت از نیمه شب گذشته . مایکی به نامه ای که دختر نوشته بود خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط