حواسم نبود

حَواسم نبود
دیر شده بود
و من هنوز...
دنبالِ چَتری که نُه سالِ پیش
ما را با هم دیده بود ،می گشتم
باران تمام شده بود
اما هَنوز...
ابری از نُه سال پیش
درون من می بارید
بی آنکه جایی « تَر » شود...♥
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آنکه قول داد تا تَهش باشد کُجاست؟
#آناهیتا
#عاشقانه #خاص
دیدگاه ها (۱)

#تو را می‌خواهم برایِ پَنجاه سالگیشَصت سالگیهَفتاد سالگی..ت...

وقتی که #تو نیستی،دُنیا چیزی کم دارد؛ مثلِ کم داشتنِ یک وَزی...

آرام و روان و نرم و سنجیده رَوَدما ناله کُنان و یار نشنیده ر...

مَن دِلم پیشِ هَمانیست که نیست...✌♥ #آناهیتا ♥ #خاص

نامه ای برای احساساتم/پارت سوم

وسط یه بازار شلوغ خیلی اتفاقی چشمامون بهم قفل شد... پلک نزد،...

⁨این بار از کجا شروع کنم؟...شاید باید از همان روزهایی بگویمک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط