دیشب تولدش بود...
دیشب تولدش بود...
بدون اینکه بهش خبر بدم با مامانش هماهنگ کردم که ساعت ۹ میرم خونه شون♡
هرجور شده رفتم چیزایی رو براش خریدم که میدونستم دوس داره...
رفتم و راس ۹ رسیدم دم خونه شون
وقتی رسیدم یه جورایی سوپرایز شد(:
من و دید جا خورد آخه بهش گفته بودم که وقت ندارم و از این لوس بازیا 😂💔
نمیدونم چیشد ولی ناخودآگاه جفتمون زدیم زیر گریه، هم میخندیدیم هم گریه میکردیم
حال قشنگی بود و بعد مدتها اشک شوق از چش هردومون پایین اومد
تولدت مبارک دلبندم 😍😌🎂
۱۲۰۰۰۰ سالگیتو جشن بگیرم 😇😀
پ ن: ۵ ساله شده رفیق فابم چون محرم راز و تمام حرفایی که نمیتونم به هیچکس دیگه بگم...
۵ ساله شده خواهر و آرامشم 😇🤗
-بماند به یادگار ۰۰.۰۹.۰۱❤-
فردای تولد...
#الستم 🎂😇
بدون اینکه بهش خبر بدم با مامانش هماهنگ کردم که ساعت ۹ میرم خونه شون♡
هرجور شده رفتم چیزایی رو براش خریدم که میدونستم دوس داره...
رفتم و راس ۹ رسیدم دم خونه شون
وقتی رسیدم یه جورایی سوپرایز شد(:
من و دید جا خورد آخه بهش گفته بودم که وقت ندارم و از این لوس بازیا 😂💔
نمیدونم چیشد ولی ناخودآگاه جفتمون زدیم زیر گریه، هم میخندیدیم هم گریه میکردیم
حال قشنگی بود و بعد مدتها اشک شوق از چش هردومون پایین اومد
تولدت مبارک دلبندم 😍😌🎂
۱۲۰۰۰۰ سالگیتو جشن بگیرم 😇😀
پ ن: ۵ ساله شده رفیق فابم چون محرم راز و تمام حرفایی که نمیتونم به هیچکس دیگه بگم...
۵ ساله شده خواهر و آرامشم 😇🤗
-بماند به یادگار ۰۰.۰۹.۰۱❤-
فردای تولد...
#الستم 🎂😇
۴.۵k
۰۲ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.