💞پرواز عشق💞
پروانه شدم ، بال زدم ، سوخت دو بالم
ديوانه شدم ، داد زدم ، وای به حالم
بيخود شدم از خويش و از اين گردش ايام
نومید و سر افکنده از اين طالع و فرجام
مستانه شدم ، باده زدم گاه به گاهی
دل خسته ز می ، باز شدم غرق تباهی
خنديدم و گفتم شود از باده حذر كرد...
از كوچه مستان به چنین حال گذر كرد!
حال اين منم و حال من و سوخته بالی
ديوانه و بیخود شده ای ، رو به زوالی
نوميدی و مستی ، به چنين درد دچاری!
دل خسته ای و خنده كنان ، باز خماری!
اين بار بسازم به همين بی پر و بالی
عاشق شوم و عشق رسانم به كمالی
بر من دگر آن بال و پر سوخته ننگ است
با بی پر و بالی است كه پرواز قشنگ است
بهزاد غدیری
ديوانه شدم ، داد زدم ، وای به حالم
بيخود شدم از خويش و از اين گردش ايام
نومید و سر افکنده از اين طالع و فرجام
مستانه شدم ، باده زدم گاه به گاهی
دل خسته ز می ، باز شدم غرق تباهی
خنديدم و گفتم شود از باده حذر كرد...
از كوچه مستان به چنین حال گذر كرد!
حال اين منم و حال من و سوخته بالی
ديوانه و بیخود شده ای ، رو به زوالی
نوميدی و مستی ، به چنين درد دچاری!
دل خسته ای و خنده كنان ، باز خماری!
اين بار بسازم به همين بی پر و بالی
عاشق شوم و عشق رسانم به كمالی
بر من دگر آن بال و پر سوخته ننگ است
با بی پر و بالی است كه پرواز قشنگ است
بهزاد غدیری
۳.۴k
۲۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.