وقتی این جمله رو می شنوی یاد کدوم از خاطره های قبل از کرو
وقتی این جمله رو می شنوی یاد کدوم از خاطره های قبل از کرونا می افتی؟
مطمئن ام خیلی قشنگه😍، اخه مال قبل از کرونا ست زمانی که اسم ماسک، کرونا،مرگ،دوری،غم،و... نبود
من یاد ۳ سال پیش می افتم دو روز قبل عید که همراه بچه های حسینیه
(که از وقتی چشم باز کردم اونها رو دیدم و برام مردها عمو،زن ها خاله،پسر ها برادر،دختر ها خواهرم بودند)
آماده حرکت سمت قم می شدیم اونقدر زیاد بودیم که یه هتل مال ما می شد
لحضه تحویل سال توی لاوی جمع می شدیم و منتظر تبریک آقام سید علی می موندیم
سال تحویل شد و بعد آغوش گرم خاله ها و خواهر ها و عیدی عمو ها
و دعای بزرگتر ها
قشنگ ترین حس دنیا رو داشتم قم باشی پیش بانو سال هم اونجا تحویل بشه😍شاد،بدون ماسک بدون اینکه کسی بگه روبوسی ممنوع بغل کردن ممنوع،البته الان اون حس رو درک می کنم🥺
شب قبل از برگشتمون سمت شهر مون همه ناراحت بودند
منم که انگار قراره از مادرم جدام کنن😔
عموها برای خداحافظی از بانو شعری که همیشه برای حضرت معصومه می خوندیم رو می خوندند.
بقیه هم همراهی می کردند
(ما همگی مدیون کرامتت هستیم دل به شما بستیم ما از دو جهان رستیم
ای ز حال دل زوارت آگاه فاطمه اشفعی لناعندالله...)
اگه می دونستم تا سه سال دیگه نمی تونم برم پیش حضرت معصومه سفت به ضریح می چسبیدم و حسابی با بانو درد دل می کردم😔کنار ضریح نماز می خوندم قرآن می خوندم
عاشق حرم حضرت معصومه ام عاشق، ضریح بانو،عاشق حوض های صحن حرم،عاشق زیرزمین،عاشق اینکه توی حرم بگردم.
اینقدر توی حرم گشتم اون زمان که همه جای حرم رو بلدم😅
در کل یادش بخیر😭🥺
دلتنگی هامون زیاد شده کربلا،مشهد،قم،جمکران،نجف،و....
خدایا به داد دلمون برس😭
مطمئن ام خیلی قشنگه😍، اخه مال قبل از کرونا ست زمانی که اسم ماسک، کرونا،مرگ،دوری،غم،و... نبود
من یاد ۳ سال پیش می افتم دو روز قبل عید که همراه بچه های حسینیه
(که از وقتی چشم باز کردم اونها رو دیدم و برام مردها عمو،زن ها خاله،پسر ها برادر،دختر ها خواهرم بودند)
آماده حرکت سمت قم می شدیم اونقدر زیاد بودیم که یه هتل مال ما می شد
لحضه تحویل سال توی لاوی جمع می شدیم و منتظر تبریک آقام سید علی می موندیم
سال تحویل شد و بعد آغوش گرم خاله ها و خواهر ها و عیدی عمو ها
و دعای بزرگتر ها
قشنگ ترین حس دنیا رو داشتم قم باشی پیش بانو سال هم اونجا تحویل بشه😍شاد،بدون ماسک بدون اینکه کسی بگه روبوسی ممنوع بغل کردن ممنوع،البته الان اون حس رو درک می کنم🥺
شب قبل از برگشتمون سمت شهر مون همه ناراحت بودند
منم که انگار قراره از مادرم جدام کنن😔
عموها برای خداحافظی از بانو شعری که همیشه برای حضرت معصومه می خوندیم رو می خوندند.
بقیه هم همراهی می کردند
(ما همگی مدیون کرامتت هستیم دل به شما بستیم ما از دو جهان رستیم
ای ز حال دل زوارت آگاه فاطمه اشفعی لناعندالله...)
اگه می دونستم تا سه سال دیگه نمی تونم برم پیش حضرت معصومه سفت به ضریح می چسبیدم و حسابی با بانو درد دل می کردم😔کنار ضریح نماز می خوندم قرآن می خوندم
عاشق حرم حضرت معصومه ام عاشق، ضریح بانو،عاشق حوض های صحن حرم،عاشق زیرزمین،عاشق اینکه توی حرم بگردم.
اینقدر توی حرم گشتم اون زمان که همه جای حرم رو بلدم😅
در کل یادش بخیر😭🥺
دلتنگی هامون زیاد شده کربلا،مشهد،قم،جمکران،نجف،و....
خدایا به داد دلمون برس😭
۷.۱k
۱۷ مهر ۱۴۰۰