به بدرقه ایستادم

به بدرقه ایستادم
چمدانی در دست تو بود
ابرهایی
در قلب من

خوشنویسی #وحید_دارابی
دیدگاه ها (۱)

با صبح چشمهای تو آغاز می شوم خورشید من بتاب #آرزو_نوری

#آرزو_نوری

دلم قطار می خواهد سوت بکشد راه بیفتد ما را بردارد از اینجا ج...

دلتنگی شبیه تو نیست گاه و بیگاه در می زند هر جا دلش خواست می...

" قلب من فریاد میزند دوستت دارد! اما گوش های تو نمیشنوند..چش...

جای همه خالی نایب الزیاره بودم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط