اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم

اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم
چراغ عهد ماضی را شبی دستی برافشانم

چنانت دوست می‌دارم که گر روزی فراق افتد
تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم

#سعدی
دیدگاه ها (۲۵)

قصدِ مناز حیات،تماشای چشمِ توست...ای جان به فدای چشمِ توبا ق...

هزار عاشقِ دیوانه در من است، که هرگز به هیچ بند و فسونی،نم...

بامن بمان که بی تو هستی به جز تهی نیستای با تو ماندن من، توج...

برای دیدن آن خوب ، آن خجسته ی مطلوبچقدر باید از این روزهای ب...

وقتی ازت میپرسه: دوسم داری؟! *مثل حضرت سعدی جوابشو بده و بگو...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

تو قله ی خیالی و تسخیر تو محال#قیصر_امین_پور کوله باریست پر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط