نوع : مانهوا
نوع : مانهوا
نحوه خواندن : از چپ به راست
ژانر : خیال پردازی – عاشقانه – زنانه
نام انگلیسی: The Villainess Lives Twice
نام فارسی : زن شرور دوباره زندگی میکنه
نویسنده و طراح : (피치베리 , 헌민트 (Story & Art
تعداد جلد : ؟
تعداد چپتر : ؟
وضعیت انتشار : در حال انتشار
وضعیت ترجمه : در حال ترجمه
سال انتشار : 2020
منبع: AMAYA , Flaxen Guys
خلاصه داستان: تیا، برادرت باید سالم باشه تا تو هم سالم بمونی.”با مرتکب شدن به هر گناهی که لازم بود، تیا برادرشو به پادشاه تبدیل کرد. اما پاداش فداکاریش، نارو خوردن از همون برادر بود. تو آستانهی مرگ، دشمنی که براش نقش دوست رو هم بازی میکرد، گرند دوک سدریکِ درستکار، کسی بود که دست کمک به سمتش دراز کرد. “یه نقشه بکش.””…””
هیچکس دیگهای به ذهنم نمیرسه که بتونه تو اون اوضاع شرایطو تغییر بده، مارشینس رُزان.””…””
یکم از قدرتتو به منم بده.”برای سرزمینی که الانشم داشت به باد فنا میرفت، برگردوندن تراز قدرت سر جای اولش غیرممکن بود، اما یه راهی وجود داشت… عقب بردن زمان قبل از اینکه همه چی مسیر اشتباهو پیش بگیره.تیا با خون و اشکش، بدن خودشو فدا کرد تا یه جادوی قدیمی رو فعال کنه و زمانو به عقب برگردونه.اینبار، قصد نداشت شکست بخوره. حالا که دوباره هیجده ساله شده بود، آرتیزیا عزمشو جزم کرد که برای گرند دوک سدریک به یه زن شرور تبدیل شه.”لطفا ازم خواستگاری کن. من تورو پادشاه میکنم.”
نحوه خواندن : از چپ به راست
ژانر : خیال پردازی – عاشقانه – زنانه
نام انگلیسی: The Villainess Lives Twice
نام فارسی : زن شرور دوباره زندگی میکنه
نویسنده و طراح : (피치베리 , 헌민트 (Story & Art
تعداد جلد : ؟
تعداد چپتر : ؟
وضعیت انتشار : در حال انتشار
وضعیت ترجمه : در حال ترجمه
سال انتشار : 2020
منبع: AMAYA , Flaxen Guys
خلاصه داستان: تیا، برادرت باید سالم باشه تا تو هم سالم بمونی.”با مرتکب شدن به هر گناهی که لازم بود، تیا برادرشو به پادشاه تبدیل کرد. اما پاداش فداکاریش، نارو خوردن از همون برادر بود. تو آستانهی مرگ، دشمنی که براش نقش دوست رو هم بازی میکرد، گرند دوک سدریکِ درستکار، کسی بود که دست کمک به سمتش دراز کرد. “یه نقشه بکش.””…””
هیچکس دیگهای به ذهنم نمیرسه که بتونه تو اون اوضاع شرایطو تغییر بده، مارشینس رُزان.””…””
یکم از قدرتتو به منم بده.”برای سرزمینی که الانشم داشت به باد فنا میرفت، برگردوندن تراز قدرت سر جای اولش غیرممکن بود، اما یه راهی وجود داشت… عقب بردن زمان قبل از اینکه همه چی مسیر اشتباهو پیش بگیره.تیا با خون و اشکش، بدن خودشو فدا کرد تا یه جادوی قدیمی رو فعال کنه و زمانو به عقب برگردونه.اینبار، قصد نداشت شکست بخوره. حالا که دوباره هیجده ساله شده بود، آرتیزیا عزمشو جزم کرد که برای گرند دوک سدریک به یه زن شرور تبدیل شه.”لطفا ازم خواستگاری کن. من تورو پادشاه میکنم.”
۱.۴k
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.