روایتی عجیب و جالب از مجروحیت دست امام خامنه ای
روایتی عجیب و جالب از مجروحیت دست امام #خامنه ای
در اوایل رهبری آیت الله خامنه ای، شهید سید عباس موسوی (دبیرکل سابق حزب الله لبنان) برای دیدار با رهبری و عرض تسلیت به پسر امام، مرحوم حجت الاسلام احمدآقا خمینی به ایران می آید و با سید احمد آقا ملاقات می کند و به ایشان تسلیت می گوید.
شهید موسوی در این دیدار می گوید: «یک روایت هست که مضمونش این است که پیغمبر اسلام (س) به علی (ع) می فرمایند که در #آخرالزمان یکی از فرزندان من که همنام پیامبر بنی اسرائیل است به حق قیام میکند و ظالم را از کشورش بیرون می کند و حکومت تشکیل می دهد و بعد از او فرزند دیگر من از #اهل_خراسان که همنام #علی است صاحب حکومت می شود و در دست راستش خللی وارد میشود و پرچم را به #صاحب_امر می دهد.»
تا سید عباس این روایت را به سید احمد آقا گفت، سید احمد آقا جواب داد: «حالا شما این را گفتید من هم یک چیز به شما بگویم؛ وقتی روز ششم تیر، آقای خامنه ای ترور شد به من گفتند که این خبر را به امام بدهید؛ من ترسیدم که خبر را بگویم برای قلب امام مشکلی پیش بیاید لذا نگفتم. باز بعد از مدتی با ترس رفتم خدمت امام. تا امام مرا دید فرمود فکر می کنید که من خبر ندارم چه اتفاقی افتاده است. بعد امام به من فرمود:«دست راست آقای خامنه ای چی شد؟» من هم گفتم که دست راست ایشان دیگر کار نمی کند و عصب دست شان از کار افتاده است.»
حاج احمد آقا افزود: «پس از اینکه این حرف را زدم ناگهان دیدم امام رو به قبله ایستاد و سه بار فرمود: الحمدلله. من تعجب کردم که چرا امام این را گفتند اما اظهار ناراحتی نکردند و چیزی نگفتند. من این ماجرا را نمی دانستم تا موقعی که حدیثی که شما (شهید موسوی) گفتید خواندم و فهمیدم که منظور امام چه بود.
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/1277
#دلنوشته #شهید #آوینی درباره دست #امام خامنه ای:
آن صورت ازلی را چه کسی بر این لوح قدیم نقش کرده بود؟ می دیدیم که چشمانش فانی است، اما نگاهش باقی، می دیدیم که لبانش فانی است، اما کلامش باقی. چشمانش منزل عنایتی ازلی و دهانش معبر فیضی ازلی و دستانش... چه بگویم ؟ کاش گوش نامحرمان نمی شنید .
http://www.aviny.com/article/aviny/Chapters/MobashereSobh.aspx
در اوایل رهبری آیت الله خامنه ای، شهید سید عباس موسوی (دبیرکل سابق حزب الله لبنان) برای دیدار با رهبری و عرض تسلیت به پسر امام، مرحوم حجت الاسلام احمدآقا خمینی به ایران می آید و با سید احمد آقا ملاقات می کند و به ایشان تسلیت می گوید.
شهید موسوی در این دیدار می گوید: «یک روایت هست که مضمونش این است که پیغمبر اسلام (س) به علی (ع) می فرمایند که در #آخرالزمان یکی از فرزندان من که همنام پیامبر بنی اسرائیل است به حق قیام میکند و ظالم را از کشورش بیرون می کند و حکومت تشکیل می دهد و بعد از او فرزند دیگر من از #اهل_خراسان که همنام #علی است صاحب حکومت می شود و در دست راستش خللی وارد میشود و پرچم را به #صاحب_امر می دهد.»
تا سید عباس این روایت را به سید احمد آقا گفت، سید احمد آقا جواب داد: «حالا شما این را گفتید من هم یک چیز به شما بگویم؛ وقتی روز ششم تیر، آقای خامنه ای ترور شد به من گفتند که این خبر را به امام بدهید؛ من ترسیدم که خبر را بگویم برای قلب امام مشکلی پیش بیاید لذا نگفتم. باز بعد از مدتی با ترس رفتم خدمت امام. تا امام مرا دید فرمود فکر می کنید که من خبر ندارم چه اتفاقی افتاده است. بعد امام به من فرمود:«دست راست آقای خامنه ای چی شد؟» من هم گفتم که دست راست ایشان دیگر کار نمی کند و عصب دست شان از کار افتاده است.»
حاج احمد آقا افزود: «پس از اینکه این حرف را زدم ناگهان دیدم امام رو به قبله ایستاد و سه بار فرمود: الحمدلله. من تعجب کردم که چرا امام این را گفتند اما اظهار ناراحتی نکردند و چیزی نگفتند. من این ماجرا را نمی دانستم تا موقعی که حدیثی که شما (شهید موسوی) گفتید خواندم و فهمیدم که منظور امام چه بود.
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/1277
#دلنوشته #شهید #آوینی درباره دست #امام خامنه ای:
آن صورت ازلی را چه کسی بر این لوح قدیم نقش کرده بود؟ می دیدیم که چشمانش فانی است، اما نگاهش باقی، می دیدیم که لبانش فانی است، اما کلامش باقی. چشمانش منزل عنایتی ازلی و دهانش معبر فیضی ازلی و دستانش... چه بگویم ؟ کاش گوش نامحرمان نمی شنید .
http://www.aviny.com/article/aviny/Chapters/MobashereSobh.aspx
۳.۴k
۱۰ اسفند ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.