چهار ساله م بود و روزی که خواهر ناتنیم مری به دیدنم اومد
چهار ساله م بود و روزی که خواهر ناتنیم مری به دیدنم اومد رو هیچ وقت یادم نمیره !
اون هیچ وقت از من خوشش نمیومد چون فکر میکرد پدرم به خاطر مادر من مادر اون رو کشته. انگار توی قصر رسم بود که زن ها رو بکشن !
این همه ظلم از کجا اومده بود ؟
مری با بی رحمی تمام بهم گفت که مادرم یه زن خیانت کاره و پدرم اون رو به جرم خیانت کشته. میگفت اون رو گردن زده !!
بعد از اون دیگه مادرم رو ندیدم ، من تو کاخ هت فیلد بدون مادرم زندگی میکنم. بوی اون رو میشنوم و مطمئنم که اون خیانت کار نیست !🥲
اون هیچ وقت از من خوشش نمیومد چون فکر میکرد پدرم به خاطر مادر من مادر اون رو کشته. انگار توی قصر رسم بود که زن ها رو بکشن !
این همه ظلم از کجا اومده بود ؟
مری با بی رحمی تمام بهم گفت که مادرم یه زن خیانت کاره و پدرم اون رو به جرم خیانت کشته. میگفت اون رو گردن زده !!
بعد از اون دیگه مادرم رو ندیدم ، من تو کاخ هت فیلد بدون مادرم زندگی میکنم. بوی اون رو میشنوم و مطمئنم که اون خیانت کار نیست !🥲
۱۲.۷k
۰۲ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.