چهار ساله م بود و روزی که خواهر ناتنیم مری به دیدنم اومد

چهار ساله م بود و روزی که خواهر ناتنیم مری به دیدنم اومد رو هیچ وقت یادم نمیره !
اون هیچ وقت از من خوشش نمیومد چون فکر میکرد پدرم به خاطر مادر من مادر اون رو کشته. انگار توی قصر رسم بود که زن ها رو بکشن !
این همه ظلم از کجا اومده بود ؟

مری با بی رحمی تمام بهم گفت که مادرم یه زن خیانت کاره و پدرم اون رو به جرم خیانت کشته. می‌گفت اون رو گردن زده !!

بعد از اون دیگه مادرم رو ندیدم ، من تو کاخ هت فیلد بدون مادرم زندگی میکنم. بوی اون رو میشنوم و مطمئنم که اون خیانت کار نیست !🥲
دیدگاه ها (۲)

لیدی الیزابت !❤️تا قبل از مرگ مادرم همه من رو شاهزاده الیزاب...

بازی ازدواج ادامه‌ی کتاب ملکه الیزابته ؛حدودا ۶۰۰ صفحه است و...

بچگیم رو خوب یادمه ...توی قصر وقتی بچه ها به دنیا میان اون ه...

من الیزابت هستم دختر هنری هشتم پادشاه انگلیس…مادرم آن‌بولین ...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۶

P¹سلام اسم من ا،ت هستش راستش من دختر خیلی شیطونی هستم من یا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط