گفتم ای جنگل پیر تازگیها چه خبر

گفتم ای جنگل پیر ، تازگیها چه خبر؟
پوزخندی زد و گفت : هیچ، کابوسِ تبر!
گفتم از چوب درختان بهار،
چه کسان بهره برند؟
گفت آنان که درختند و به ظاهر تبرند!
گفتم مگر از جنس خودت نیست تبر؟
پوزخندی زد و گفت : تازگیها چه خبر!؟
دیدگاه ها (۱)

ای سحرخیزتر از صبح !بیَفشان مویت که نسیم از دَم ِ گیسوی "تو"...

دکتر نسخه ام‌ را می نوشت..پدرم به عینک ها نگاه می‌ کرد.و م...

- می‌دونی”بهشت” کجاست ؟یه فضایِ چند وجب در چند وجببینِ بازوه...

و "خواب" آخرین نشانی‌ست که هر شب می ‌روم؛تا تو را در آن پیدا...

زندانی کوچک از تراس به حیاط تاریک و درخت های درهم پیچیده نگا...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۲۹

تکپارتی درخواستی وقتی که به دوستمون حسودی می کنه هنوز وارد ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط