غریبی بودم و گمکرده راهی

غریبی بودم و گم‌کرده راهی
مرا با خود به هر سویی کشاندند


شنیدم بارها از رهگذاران
که زیر لب مرا «دیوانه» خواندند...
#فریدون_مشیری
دیدگاه ها (۱)

گفتم به هیچ‌کس دل خود را نمی‌دهماما دلم برای همان هیچ‌کس گرف...

ﻧﺎ ﺍﻣﯿﺪ مباشﺩﺳﺘﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﺍﺳﺖ ﺍﺯﻣﻌﺠﺰﻩﻫﻤﺎﻥ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺳ...

چهارقل خواندم و اےکاش که تاثیر کندحالِ آشوبِ دلم یک دفعه تغی...

🌸 🌹 بایک✨ 🌸 🌹 دنیا ✨ 🌸 🌹 محبت✨ 🌸 ...

دلم پیش تو باشد،جسمم اینجا خانه ای دیگرهوایت در سرم باشد ، س...

🔴 حکایت دو مداد سیاهاز دو مرد دو خاطره متفاوت از گم شدن مداد...

خسته از سرکار برگشتم خونه . .مشغول خوردن شام بودم که داداشم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط