عزیزم من از بی قراری و رسوایی جاماندگی سر به بیابانه

«عزیزم! من از بی قراری و رسواییِ جاماندگی، سر به بیابان‌ها گذارده‌ام؛ من به امیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان می‌روم. کریم، حبیب، به کَرَمت دل بسته‌ام، تو خود میدانی دوستت دارم. خوب میدانی جز تو را نمی‌خواهم. مرا به خودت متصل کن.»

وصیت نامه سردار سلیمانی

#شهید_القدس
#ساعت_عاشقی
#قاسم_بن_الحسن
دیدگاه ها (۲)

رفتی.. وجمعه ی تلخی که سهم این مردم ما شد.. #سردار_دلها #ساع...

روزگار من و مویشبه پریشانی رفت ... یک شب آرام رسیدیک شب با...

پیوسته آرزو کنمت!بلکه آرزو؛از شرم ناتوانی خودجان به سر شود.....

یک پیغام ازشهید قدس حاج قاسم سلیمانی برای دختران کم حجاب، پی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط