شانه ات را دیر آوردی سرم را باد برد
شانه ات را دیر آوردی سرم را باد برد
خشت خشت و آجر آجر پیکرم را
باد برد
آه ای گنجشک های مضطرب
شرمنده ام!
لانه ی بر شاخه های لاغرم را باد برد!
من بلوطی پیر بودم پای یک کوه بلند
نیمم آتش سوخت,نیم دیگرم را باد برد
از غزلهایم فقط خاکستری مانده به جا
بیتهای روشن و شعله ورم را باد برد
با همین نیمه،همین معمولی ساده بساز
دیر کردی،نیمه ی عاشقترم را باد برد
بال کوبیدم قفس را بشکنم عمرم گذشت
وا نشد بدتر از آن بال و پرم را باد برد
حامد عسکری
خشت خشت و آجر آجر پیکرم را
باد برد
آه ای گنجشک های مضطرب
شرمنده ام!
لانه ی بر شاخه های لاغرم را باد برد!
من بلوطی پیر بودم پای یک کوه بلند
نیمم آتش سوخت,نیم دیگرم را باد برد
از غزلهایم فقط خاکستری مانده به جا
بیتهای روشن و شعله ورم را باد برد
با همین نیمه،همین معمولی ساده بساز
دیر کردی،نیمه ی عاشقترم را باد برد
بال کوبیدم قفس را بشکنم عمرم گذشت
وا نشد بدتر از آن بال و پرم را باد برد
حامد عسکری
- ۲.۲k
- ۲۲ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط