تمام خستگی هایت را با من قسمت کن زمان هایی که در جیبت پس

تمام خستگی هایت را با من قسمت کن. زمان هایی که در جیبت پس انداز کرده بودی حتی چشم به راهی ات را در ایستگاه قطار و تمام سرمای این شب های بلاتکلیف را. نمی خواهم چیزی در دلت باشد و من بی خبر. خوشبختی دور نیست، باور کن. همین که زمان کافی داریم و همراه یک دیدار، روبروی هم می نشینیم به انتظار قطار بعدی یعنی خوشبختی. اصلاً همین که می توانم راس یک ساعت مشخص به دیدارت بیایم یعنی خوشبختی. پس همین حالا دفتر کهنه ی خاطراتت را ببند و با من همراه شو. پا به پای تمام شب های زمستانی ات هستم. اگر قول بدهی تا آخر سال می توانم به بودنت اعتماد کنم.

#رادیو_هفت
#رادیو_هفت_انقضا_ندارد
دیدگاه ها (۲۱)

و می خواستم به جایی دیگر بروم که درخشش چیزی از فاصله دور توج...

همه عالم سخنم رفت و به گوشت نرسیدآری آن جا که تو باشی سخن ما...

بر سر کوی تو عقل از سر جان برخیزد خوشتر ا...

امروز منم که راهیِ کوی توامامّیدِ وصال، می‌کشد سوی توامتا دس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط