نگاه داشتن چشم از گناه

نگاه داشتن چشم از گناه....


جوانی نزد شیخی آمد واز او پرسید:
من جوان کم سنی هستم اما آرزوهای بزرگی دارم و نمی توانم خود رااز نگاه کردن به دختران منع کنم، چاره ام چیست؟

شیخ نیز کوزه ای پر از شیر به او داد و به او توصیه کرد
که کوزه را به سلامت به جای معینی ببرد و هیچ چیزاز کوزه نریزد. واز یکی از شاگردانش درخواست کرد او را همراهی کند واگر شیر را ریخت جلوی همه ی مردم او را کتک بزند.

جوان نیز شیر را به سلامت به مقصدرساند. و هیچ چیز از آن نریخت.

وقتی شیخ از او پرسید چند دختر را در سر راهت دیدی؟
جوان جواب داد: هیچ، فقط به فکر آن بودم که شیر را نریزم که مبادا در جلوی مردم کتک بخورم و در نزد مردم خوار و خفیف شوم.

شیخ هم گفت: این حکایت انسان مؤمن است که همیشه خداوند را ناظر بر کارهایش میبیند و از روز قیامت و حساب و کتاب بیم دارد.





پیج مسیر ملکوت

http://line.me/ti/p/%40zco6647c
#نگاه_حرام
#داستان_های_مذهبی
دیدگاه ها (۴)

بسم الله الرحمن الرحیم نامه 10:پاسخ به تهد...

♥راهکارهایی برای بیدار شدن برای نماز صبح♥1 قصد و اراده بیدار...

بســـــم الله بہ #بهشتـــــ_ﺯﻫـــــﺮﺍ مے ﺭﻭﻡ،بہ قطعہ ے #ﺷﻬــ...

دیشب خواب دیدم که مرده بودم ...روز اول یه فرشته اومد بم گفت:...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط