خواهمت تا که شبی تنگ در آغوش کشم

| خواهمت تا که شبی تنگ در آغوش کشم
چه غمم گر خطری صبح درآید پیشم

*- شاطرعباس صبوحی*
دیدگاه ها (۰)

افتاده درین راه، سپرهای زیادییعنی ره عشق است و خطرهای زیادیب...

هر آنچه از آن پرهیز نتوانی کرد، تو را خواهد کشت، به مرور، تک...

چیزی که بین ماست، از غم فراتر است…

همه‌ی ما، یک روز، یک‌جا، با یک اتفاقتمام وجودمان را از دست د...

در عمق رویا روزها ، با یاد تو سر کرده امدر راه تو دردانه گل ...

چند پارتی درخواستی { ازدواج کردی بیبی؟²}ویو کوکتا شب همش داش...

the other side of the world

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط