بیست سالگی ام مبارک دلنوشته و متن
بیست سالگی ام مبارک دلنوشته و متن
بیست سالگی
دلنوشته ای تقدیم به تمام عزیزانی که وارد بیست سالگی شده اند
بیست سالگیتان مبارک
بیست سالگی ... گذشتن از دروازه یک سرزمین غریب است که انگار اول راه بزرگسالیست !
نوجوانی را گذاشته ام پشت در دروازه همین سرزمین بزرگ و ,معجونی شگفت انگیز نوشیده ام !
دلم میخواهد عاشقی کنم
دلم میخواهد همه را دوست داشته باشم و هر دوست داشتنی را نادیده نگیرم!!
بیست سالگی نوشیدن یک لیوان شربت خنک در اوج گرمای تابستان است که حسابی میچسبد
غرور به ابروهایم خم آورده و من همچنان شادم !
نمیدانم چگونه خواهد شد اما این دنیای نا آشنا را دوست دارم , مثل کودکی ام سریع دل آزرده نمیشوم اما غرور جوانی کم کم خودش را نشان میدهد و بزرگترها میگویند : او خام است ! در سرش پر از باد است !!
معجون جوانی را نوشیده ام و پر هیجان و با انرژی سر هر اتفاقی میخواهم سریع اوج بگیرم , غرورم را که بشکنند .... حسابی خالی میکنم ! شاید عوارض همان معجونی باشد که ابتدای راه نوشیدم !!!
من میخواهم جوانی کنم , زمین بخورم , برخیزم و ادامه دهم و با انرژی بینهایتم تا میتوانم تلاش کنم , یاد بگیرم , به دست آورم و کوله ام را پر کنم ... میدانم روزهایی انتظارم را میکشند که لازم است هر از گاهی از کوله ام تجربه ای را بردارم تا دوباره اشتباه نکنم....
هر کاری میکنم انگار اشتباه , گوشواره من است !؟
مرا درک کن , راهنمایی ام کن , خودم میتوانم تشخیص دهم ... میخواهم بروم , میخواهم بررررررررررررررررروم , میخواهم دوست داشته باشم همه را , هر کسی که بگوید دوستت دارم , دوست داشتنش را باور میکنم ....
این مسیر اجباری من است ... بایدبگذرم... باید کم کم منطق را بشناسم و آن را تمرین کنم تا بفهمم چه حرفی را کجا بزنم !
معجون اول راه , به من باااااااااااال پرواز داده است , میخواهم بال بزنم , پرواز کنم .. خسته نمیشوم .. خسته نمیشوم
یا حق
به قلم الهه فاخته
تقدیم به تمامی بیست ساله ها
جوانیتان مبارک
@elahe_fakhteh
516
الهه فاخته
http://eajoorloo.rozblog.com/post/516/20years-old.html
بیست سالگی
دلنوشته ای تقدیم به تمام عزیزانی که وارد بیست سالگی شده اند
بیست سالگیتان مبارک
بیست سالگی ... گذشتن از دروازه یک سرزمین غریب است که انگار اول راه بزرگسالیست !
نوجوانی را گذاشته ام پشت در دروازه همین سرزمین بزرگ و ,معجونی شگفت انگیز نوشیده ام !
دلم میخواهد عاشقی کنم
دلم میخواهد همه را دوست داشته باشم و هر دوست داشتنی را نادیده نگیرم!!
بیست سالگی نوشیدن یک لیوان شربت خنک در اوج گرمای تابستان است که حسابی میچسبد
غرور به ابروهایم خم آورده و من همچنان شادم !
نمیدانم چگونه خواهد شد اما این دنیای نا آشنا را دوست دارم , مثل کودکی ام سریع دل آزرده نمیشوم اما غرور جوانی کم کم خودش را نشان میدهد و بزرگترها میگویند : او خام است ! در سرش پر از باد است !!
معجون جوانی را نوشیده ام و پر هیجان و با انرژی سر هر اتفاقی میخواهم سریع اوج بگیرم , غرورم را که بشکنند .... حسابی خالی میکنم ! شاید عوارض همان معجونی باشد که ابتدای راه نوشیدم !!!
من میخواهم جوانی کنم , زمین بخورم , برخیزم و ادامه دهم و با انرژی بینهایتم تا میتوانم تلاش کنم , یاد بگیرم , به دست آورم و کوله ام را پر کنم ... میدانم روزهایی انتظارم را میکشند که لازم است هر از گاهی از کوله ام تجربه ای را بردارم تا دوباره اشتباه نکنم....
هر کاری میکنم انگار اشتباه , گوشواره من است !؟
مرا درک کن , راهنمایی ام کن , خودم میتوانم تشخیص دهم ... میخواهم بروم , میخواهم بررررررررررررررررروم , میخواهم دوست داشته باشم همه را , هر کسی که بگوید دوستت دارم , دوست داشتنش را باور میکنم ....
این مسیر اجباری من است ... بایدبگذرم... باید کم کم منطق را بشناسم و آن را تمرین کنم تا بفهمم چه حرفی را کجا بزنم !
معجون اول راه , به من باااااااااااال پرواز داده است , میخواهم بال بزنم , پرواز کنم .. خسته نمیشوم .. خسته نمیشوم
یا حق
به قلم الهه فاخته
تقدیم به تمامی بیست ساله ها
جوانیتان مبارک
@elahe_fakhteh
516
الهه فاخته
http://eajoorloo.rozblog.com/post/516/20years-old.html
۱.۹k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.