تکپارتی

#تکپارتی
#جیک
#انهایپن

وقتی میری بدون اجازه میری بار




حوصله‌ات سر رفته بود و رو تخت خوابیده بودی به سقف اتاق نگاه میکردی که گوشیت به صدا در اومد برش داشتی دوستت بود

دانگبی‌: سلام خوبی ا.ت؟
آ.ت:ممنون خوبم تو چطوری؟
دانگبی: مرسی منم خوبم میگم ا.ت میای بریم بار؟
آ.ت: بار... امممم. آره
دانگبی: آدرس بفرستم برات یا ماشین بفرستم دنبالت؟
آ.ت: آدرس بفرست خودم میام
دانگبی: باشع


(ویو ا.ت)
جیک اگه بفهمه می کشه من رو اما اون گفت که تا آخر هفته نمیاد پس قرار نیست چیزی بفهمه
بلند شدی یه دوش ۱۰ مینی گرفتی یه آرایش ساده کردی و به لباس کوتاه زرشکی پوشیدی و موهات رو هم باز گذاشتی

زنگ زدی که تاکسی بیاد

(بعد از ۱۵ دقیقه)


هوان: ا.ت بیا اینجا
آ.ت: اینجا چقدر شلوغه
هوان: بیا خودمون میریم اونجا که زیاد کسی نباشه
آ.ت: باشه


(ویو جیک)


من به ا.ت گفته بودم که تا آخر هفته نمیرم خونه ولی دلم براش تنگ شده اونم حتما حوصله‌اش سر رفته رفتم پیش جونگوون اون اجازه داد تا امشب رو پیش ا.ت باشم
ساعت ۵:۳۰ دقیقه عصر بود که رفتم خونه فکر کردم ا.ت خوابه پس در نزدم با کلید در رو باز کردم رفتم داخل لامپ ها خاموش بود هرچی هم گشتم ا.ت نبود خیلی هم صداش زدم اما جوابی نشنیدم
اون هرجا میرفت به من میگفت سابقه نداشت بی خبر بره اون حتی گوشیش روهم جواب نداد


جیک رو مبل نشسته بود تا ا.ت بیاد ساعت ۳:۲۸ دقیقه بود که صدای در اومد جیک نگاهش رو به در داد ا.ت بود از دور معلوم بود کاملا مسته

جیک: ا.ت تو این وقت شب بار بودی؟
آ.ت: مگه تو چیکارمی که ازم سوال میپرسی؟
جیک: من شوهرتم
آ.ت: شوهر من شیم جیهونه‌
جیک: خب من کی‌ام
ا.ت: نمیشناسمت ولی میدونم که شوهرم گفته با مردها حرف نزنم
جیک: شوهرت همون شیم جیهونه؟
آ.ت: آره همونه‌
جیک: دوسش داری؟
آ.ت: معلومه که آره
جیک: ازش اجازه گرفتی وقتی رفتی بار؟
آ.ت: نه نه بدونه می کشه منو

نگاهش رو لبات داد و صورتش رو نزدیک صورتت که فاصله خیلی کمی بینتون بود طوریکه وقتی حرف میزدین لباتون بهم میخورد

جیک: میدونی سر پیچی عواقب داره خانم ا.ت مگه نه؟
ا‌.ت: آره ولی تو چرا اومدی نزدیک من آقا لطفا برو عقب
جیک لباش رو رو لبات کوبید‌ و تا آخرین حد توان مک میزد بعد از ۱۰ دقیقه هر دو تون به نفس زدن افتادین
آ.ت: جیک کشتی منو
جیک؛ مستی از سرت پرید قبلا آقا بودم الان جیک مگه نه؟
آ.ت: جیک بخدا غلط کردم
جیک: باید از قبل به عاقبتش فکر میکردی
ا‌.ت؛ اما تو قرار بود تا آخر هفته نیای‌
جیک: ناراحتی ؟
آ.ت: نه اما
جیک: اما و اگر نداره تو قوانین شیم‌جیهون‌ رو زیر پا گذاشتی پس منتظرت تبیهتم باش..






تامام‌ میدونم‌ریدم‌اماایده‌دیگه‌ای نداشتم...