یه روزصبح
یه روزصبح
مادرمون ازخواب بیدارمون میکنه
میگه پاشو مدرسه دیر شد،
با عجله دفترنقاشی رو توی کیفمون میزاریمو
میریم دبستان ،
همه چیزایی که دیده بودیم
خواب بوده...
هعی دلمونگرفته...
مادرمون ازخواب بیدارمون میکنه
میگه پاشو مدرسه دیر شد،
با عجله دفترنقاشی رو توی کیفمون میزاریمو
میریم دبستان ،
همه چیزایی که دیده بودیم
خواب بوده...
هعی دلمونگرفته...
- ۹۱۲
- ۰۴ دی ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط