شبی بوسیدنت را مست میخواهم نمی فهمی!
شبی بوسیدنت را مست میخواهم نمی فهمی!
بغل با دست هم در بست میخواهم نمی فهمی؟
به تن کردم لباس بی خیالی را خدا داند
که عریان بودنت را مست میخواهم نمی فهمی!
مرا دعوت کن آنجا زیر باران ،رقص هم باشد
لب و آغوش گرم و دست میخواهم نمی فهمی!
چه رویای قشنگی دارم از چشمان تو آری
هر آنچیزی که بود و هست میخواهم نمیفهمی؟
مرا تکرار کن هرشب به راهی گاه، میفهمی؟
تورا با عشق در بن بست می خواهم نمیفهمی!.
بغل با دست هم در بست میخواهم نمی فهمی؟
به تن کردم لباس بی خیالی را خدا داند
که عریان بودنت را مست میخواهم نمی فهمی!
مرا دعوت کن آنجا زیر باران ،رقص هم باشد
لب و آغوش گرم و دست میخواهم نمی فهمی!
چه رویای قشنگی دارم از چشمان تو آری
هر آنچیزی که بود و هست میخواهم نمیفهمی؟
مرا تکرار کن هرشب به راهی گاه، میفهمی؟
تورا با عشق در بن بست می خواهم نمیفهمی!.
۲.۸k
۰۶ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.