آفاب عمر من باش

آفٺاب عمر من باش‌
که بی هیچ هراس،
صبح را با تو تمنا کنم
از ظلمت شب...
دیدگاه ها (۰)

از بس که دوستت دارم فکر میکنم دیگر هیچ دوست داشتنی همرنگ دوس...

آنچنان جای گرفتی ,تو به چشم و دلِ من که به خوبانِ دو عالم نظ...

من دوست‌داشتنت را هم بروز رسانے مےڪنم. تو را هر روزجورِ ديگر...

تو را جانم صدا کردم ولیکن برتر از جانی؛مگر جان بی تو می ماند...

قفس ای مونس تنهایی من بامن باش خسته از این همه تشویش سوالی ا...

چشمای تو نورکوچه باغراهه

منم که فقط هر شب تا صبح فکر می کنم ،مگه چیکار کردم :)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط