یه تبسم به تکلمبه دلارایی تو

یه تبسم... به تکلم....به دلارایی تو
به خموشی...به تماشا...به شکیبایی تو...

به سخنهای تو با لهجه شیرین سکوت
به قدمهای تو در برکه غمگین سکوت

شبهی چند شب است آفت جانم شده است
اولِ نام کسی ورد زبانم شده است

در من انگار کسی در پی افکار من است
یک نفر مثل خودم عاشق دیدار من است

یک نفر ساده..چنان ساده..که از سادگیش
میشود یک شبه پی برد به دلدادگیش..
دیدگاه ها (۱)

خنده های لب تو باز گرفتارم کردغمزه فرمودی و چشمان تو بیمارم ...

پرسیدم از گل سرخ ..در سینه ات چه داری..؟برگونه های سرخت ..دا...

در وادی عشق ِ تــو دلم خسته ترین استوای از دل دیوانه که دل ب...

بی تو در آبی این شهر پرستویی نیستپشت این پنجره ی بسته فراسوی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط