از بس که خدا

از بس که خدا
عاشق نقاشی بود
هر فصل به روی بوم،
یک چیز کشید
یک بار ولی
گمان کنم شاعر شد،
یک گوشه ی دنج رفت و
پاییز کشید . . . 🌷

#پاییز_دکان_زرگری_است_
#طلایش_را_به_بهای_تماشا_بخرید🍂
#ویسگون
#پاییز
دیدگاه ها (۴)

با این پاها چه کنم!تنها به سمتی می‌روند که تو بخواهیشعرهایی ...

عشق خالقِ عشق است. اگر شما تكه‌اى آهن را در مسير جريان الكتر...

بگو «دوستت دارم»و بگذار این واژه تا زیر خاک هم با ما بیاید!ب...

تازگی‌ها سرِ یک داستانی دکتر میروم. اینجایی که میروم روالش ا...

دفتر نقاشی خدا همیشه زیباستاما فصل #پاییز رابرای دل خودتآرا...

نشسته ام که برای دلم هوار کنمجواب کرده طبیبم، بگو چه کار کنم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط