زنی را می شناختم که سیگار می کشید تا آرام شود.
زنی را می شناختم که سیگار می کشید تا آرام شود.
اما هر زمان در حین کشیدن سیگار با او حرف می زدم، عصبانی بود.
نمی فهمیدم چه رازی میان باورِ آرام شدن و حقیقتِ خشم اوست.
تا به امروز که دچار این تضاد شدم،
و فهمیدم که آدم ها گاهی ناچار به تحمل شرایط بد می شوند، فقط برای اینکه خودشان را از چنگ بدیِ ابدی نجات دهند.
آن زن حالا دیگر سیگار نمی کشد!
در عوض همیشه آرام است و می خندد!!!
اما هر زمان در حین کشیدن سیگار با او حرف می زدم، عصبانی بود.
نمی فهمیدم چه رازی میان باورِ آرام شدن و حقیقتِ خشم اوست.
تا به امروز که دچار این تضاد شدم،
و فهمیدم که آدم ها گاهی ناچار به تحمل شرایط بد می شوند، فقط برای اینکه خودشان را از چنگ بدیِ ابدی نجات دهند.
آن زن حالا دیگر سیگار نمی کشد!
در عوض همیشه آرام است و می خندد!!!
۳۱۶
۲۰ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.