من که مشغول خودم بودم و دنیای خودم

.
من که مشغول خودم بودم و دنیای خودم
می نوشتـم غزل از حسرت و رؤیای خودم

من که با یک بغل ازشعرِ سپیدم هر شب
می نشستم تک و تنهالبِ دریای خودم

بـه غـم انگیزترین حالتِ یک مَـرد قسم
شاد بـودم بـه خدا با خودِتنهایی خودم

بیخبر از خطر و زخم زمین می خوردم
فارغ از درد و غم و وحشتِ فردای خودم

مـن بـه مغـرورترین حالتِ ممكن شاید
نوکروبنـده ی خود بودم وآقای خودم

ناگهان خندهٔ توذهنِ مرا ریخت به هم
بعدمن ماندم و این شوقِ تمنای خودم

من نمیخواستم این شعربه اینجا برسد
قفل و زنجیر زدم بردل و بر پـای خودم

من به دلخواه ِخودم حکم به مرگم دادم
خونم امروز حلال است به فتواى خودم...
دیدگاه ها (۰)

سخنان نسنجیده تاجگردون، نماینده مجلس، راجع به حضرت علی برای ...

اظهارات وقیحانه وزیر نیرو : نیمه پر لیوان را ببینیم، وضعیت ب...

#همسرداریاگه با نظر همسرت مخالفی، ولی اجازهبده جملاتش رو تمو...

#همسرداری مردان زمانیکه خانم ها سرشان راروی شانه یاگردن شان ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط