چه قدر سخته

چِه قدر سخته...
که زبونت نتونه هیچی بگه...
ولی مغزت هی حرف بزنه...
هی حرف بزنه...
اونوقت مغزه بیچارت...
پناه میبره به انگشتات...
یه صفحه یه روشن...
میگه بنویس...
بنویس...
اونام می نویسن...
آخر که تموم شد...
نمیدونی باید چیکارشون کنی...
پاک کنی؟؟...
برای کی بفرستی؟؟...
برایه کی مهمه؟؟...
اونجاس که دیگه...
نه مینویسی...
نه حرف میزنی...
فقط گم میشی تو خودت...:)
دیدگاه ها (۱)

من اعتقادی به کنار گذاشتنِ آدما ندارم.وقتش که بشه خودم میرم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط