چطور میتونستم اینو بهش بگم اون تمام زندگیم بود من نمیخواس
_چطور میتونستم اینو بهش بگم اون تمام زندگیم بود من نمیخواستم از دستش بدم اخه چرااااااا؟!
^رفت پیش ا/ت^
+چیشد دکترم چی گفت؟!
_هیچی گفت ۲ ساعت دیگه مرخصی
*پرش زمانی به خونشون *
+راستشو بگو واقعا چیشده هااا؟!
_گفتم که هیچی
+اره از رفتارها ت معلومه چیزی شده ترو خدا بهم بگو
_واقعا میخوای بدونی؟!!
+ارهههههه
_دکترت گف دوماه دیگه بیشتر زنده نیستی ولی نگران نباش حتما راه دیگه ای هم وجود داره
پرش به ۲ ماه بعد
_قول میدی تنهام نذاری
+قول میدم
_دروغ نگو
+راس میگم
ا/ت غش کرد.
_بیب _حالت خوبه بلند شوووو (داد)
تو گفتی تنهام نمیذاری
بردش بیمارستان
_حال همسرم خوبه ؟
دکتر :بله خوب هستن
_دکترش گفته تا دوروز دیگه بیشتر زنده نیس
دکتر:نه دکترشون اشتباه گفتن یه مسمومیت خیلی خفیف داشتن چیزیشون نیست
_نکنه اون از دشمن هام بوده؟!(با خودش میگه)(خیلی خوشحال میشود نامجون)
_ا/ت ا/ت
+چیه
_دکتر میگه تو زنده میمونی اون دکتره اشتباه گفته
+واقعاا؟!
_اره بیب
(و هردو ذوق مرگ میشوند)
د/ت ۲ و جیمین اومدن تا به ا/ت سر بزنن
د/ت ۲: حالت خوبه ا/ت .....
^رفت پیش ا/ت^
+چیشد دکترم چی گفت؟!
_هیچی گفت ۲ ساعت دیگه مرخصی
*پرش زمانی به خونشون *
+راستشو بگو واقعا چیشده هااا؟!
_گفتم که هیچی
+اره از رفتارها ت معلومه چیزی شده ترو خدا بهم بگو
_واقعا میخوای بدونی؟!!
+ارهههههه
_دکترت گف دوماه دیگه بیشتر زنده نیستی ولی نگران نباش حتما راه دیگه ای هم وجود داره
پرش به ۲ ماه بعد
_قول میدی تنهام نذاری
+قول میدم
_دروغ نگو
+راس میگم
ا/ت غش کرد.
_بیب _حالت خوبه بلند شوووو (داد)
تو گفتی تنهام نمیذاری
بردش بیمارستان
_حال همسرم خوبه ؟
دکتر :بله خوب هستن
_دکترش گفته تا دوروز دیگه بیشتر زنده نیس
دکتر:نه دکترشون اشتباه گفتن یه مسمومیت خیلی خفیف داشتن چیزیشون نیست
_نکنه اون از دشمن هام بوده؟!(با خودش میگه)(خیلی خوشحال میشود نامجون)
_ا/ت ا/ت
+چیه
_دکتر میگه تو زنده میمونی اون دکتره اشتباه گفته
+واقعاا؟!
_اره بیب
(و هردو ذوق مرگ میشوند)
د/ت ۲ و جیمین اومدن تا به ا/ت سر بزنن
د/ت ۲: حالت خوبه ا/ت .....
۱۰.۴k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.