من آن درسم که روز امتحانش را نمی دانی

من آن درسم که روز امتحانش را نمی دانی
همان آهنگ زیبا که زبانش را نمی دانی

مرا حل کرده ای پاسخ بدست آورده ای اما
از این ارقام طولانی یکانش را نمی دانی

نمازی بود در شهری میان راه دلبستن
وضو داری ولی وقت اذانش را نمی دانی

مرا چون عید فطری دوست داری، مشکلت اینجاست
به این عیدی که دل بستی زمانش را نمی دانی

محبت کافه ای شیک و تماشایی ست در شهر شیراز
که وصفش را شنیدی و نشانش را نمی دانی

به خاطر داشتی من را شبیه شعری از حافظ
که ترکیب درست واژگانش را نمی دانی
دیدگاه ها (۰)

عبرت ها خداوند به افراد و گروه ها و ملت ها فرصت هایی می دهد ...

تنها بردی که تو زندگیم کردم این بود که دیروز ماشین رو بردم ک...

خب گویا ایشون هم استعفاونده شد...فقط این که برای استعفای اجب...

سکانسی از سریال بانوی سردار حکایتی آشنا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط