شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده در یادداشتی به دوستان بسیجی

شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده در یادداشتی به دوستان بسیجی خود می‌نویسد:
چه می‌شود روزی سوریه امن و امان شود و کاروان راهیان نور مثل شلمچه و فکه به سمت حلب و دمشق راه بیفتد ...
فکرش را بکن!
راه می‌روی و راوی می‌گوید:
اینجا قتلگاه شهید رسول خلیلی است،
یا اینجا را که می‌بینی همان جایی است که،
مهدی عزیزی را دوره کردند و شروع کردند از پایش زدند تا ... شهید شد.
یا مثلاً اینجا همان جایی است که،
شهید حیدری نماز جماعت می‌خواند.
شهید بیضائی بالای همین صخره نیروها را رصد می‌کرد و کمین خورد.
شهید شهریاری را که می‌شناسید؟
همین جا با لهجه آذری برای بچه ها مداحی می‌کرد.
یا شهید مرادی؛ آخرین لحظات زندگی‌اش را اینجا در خون خودش غلتیده بود.
یا شهید حامد جوانی؛ اینجا عباس‌وار پر کشید.
خدا بیامرزد شهید اسکندری را ... همینجا سرش بالای نیزه رفت.
شهید جهاد مغنیه، در این دشت با یارانش پر کشید ...
عجب حال و هوایی می‌شود کاروان راهیان نور مدافعین حرم ...
عجب حال و هوایی ...
دیدگاه ها (۵)

#این_جمعه ام غروب کردوبازهم ازیادآورے نبودت دلم گرفـت...ازیا...

کافیست‌ فقط با همین دســتــ اشاره کنــد ....کاخ ســــفیدتبدی...

امام زمان (عج): قلوب ما ظرف‌هائی است برای مشیّت و اراده الهی...

🔹 ﷽🔹 شنوندگان عزیز توجہ فرمایید!️داعشـــ ؛شجره ملعونهنابود ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط