🔅 پندانه
🔅#پندانه
✍️ همیشه آن چیزی که تو فکر میکنی برایت خوب است، درست نیست
🔸مردی از ارتفاع پنجمتری روی زمين میپريد و هيچ اتفاقی برای او نمیافتاد.
🔹او هرگاه میخواست از ارتفاع بهسمت پايين بپرد نگاهش را بهسوی آسمان میكرد و از خدا میخواست تا او را سالم به زمين برساند و از هر نوع آسيب و صدمه حفظ كند.
🔸اتفاقا هم هميشه چنين میشد و هيچ بلايی بر سرش نمیآمد.
🔹روزی اين مرد به ارتفاع پنجونيممتری رفت و سرش را بهسوی آسمان بالا برد و از خدا خواست تا مثل هميشه او را سالم به زمين برساند.
🔸اما اين بار محكم زمين خورد و پايش شكست.
🔹او آزردهخاطر نزد حکیم رفت و از او پرسيد:
من از ارتفاع پنجمتری میپريدم و هيچ اتفاقی برايم نمیافتاد. چرا اين بار فقط بهخاطر نيم متر اضافه ارتفاع پايم شكست؟ چرا خداوند مرا حفظ نكرد؟
🔸حکیم تبسمی كرد و گفت:
اتفاقا اين دفعه هم خداوند بهنفع تو عمل كرد! چون میدانست كه تو بعد از پنجونيم، عدد شش و هفت را انتخاب میكنی، قبل از اينكه خودت با اين زيادهخواهی بیمعنا گردنت را بشكنی، پای تو را شكست تا دست از اين بازی بیهوده برداری و روی زمين قرار گيری.
🆔 @Masaf
✍️ همیشه آن چیزی که تو فکر میکنی برایت خوب است، درست نیست
🔸مردی از ارتفاع پنجمتری روی زمين میپريد و هيچ اتفاقی برای او نمیافتاد.
🔹او هرگاه میخواست از ارتفاع بهسمت پايين بپرد نگاهش را بهسوی آسمان میكرد و از خدا میخواست تا او را سالم به زمين برساند و از هر نوع آسيب و صدمه حفظ كند.
🔸اتفاقا هم هميشه چنين میشد و هيچ بلايی بر سرش نمیآمد.
🔹روزی اين مرد به ارتفاع پنجونيممتری رفت و سرش را بهسوی آسمان بالا برد و از خدا خواست تا مثل هميشه او را سالم به زمين برساند.
🔸اما اين بار محكم زمين خورد و پايش شكست.
🔹او آزردهخاطر نزد حکیم رفت و از او پرسيد:
من از ارتفاع پنجمتری میپريدم و هيچ اتفاقی برايم نمیافتاد. چرا اين بار فقط بهخاطر نيم متر اضافه ارتفاع پايم شكست؟ چرا خداوند مرا حفظ نكرد؟
🔸حکیم تبسمی كرد و گفت:
اتفاقا اين دفعه هم خداوند بهنفع تو عمل كرد! چون میدانست كه تو بعد از پنجونيم، عدد شش و هفت را انتخاب میكنی، قبل از اينكه خودت با اين زيادهخواهی بیمعنا گردنت را بشكنی، پای تو را شكست تا دست از اين بازی بیهوده برداری و روی زمين قرار گيری.
🆔 @Masaf
۹۰۷
۱۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.