قلبش درد میکردزمان زیادی از وقتی که کات کرده بود نمیگ
قلبش درد میکرد...زمان زیادی از وقتی که کات کرده بود نمیگذشت...
ی درخواست؟!...خودشم نمیدونست چرا قبولش کرد
اولش اعتماد کردن بهش خیلی برای مینهو سخت بود...اما به مرور زمان عاشقش شد...
عاشق آدم اشتباه؟
مینهو محبتی که متقابلا میتونست از جیسونگ دریافت کنه رو دوست داشت:)
مینهو همش نگران جیسونگ بود ولی جیسونگ بیشتر حواسش به دوستاش و خوش گذرونیش بود
بلاخره متوجه چیزی شد که هیچ وقت دوست نداشت اونو بفهمه...چشاش میدید ولی قلبش باور نمیکرد
مینهو: تو...تو واقعا دوسش داری؟! جیسونگ: من تو رو هم دوس دارم با کلافگی دستشو تو موهاش کرد مینهو: واقعا نیاز بود این همه مدت قولم بزنی؟ من مجبورت کردم؟ چرا کاری کردی که عاشقت بشم؟ اشک تموم صورتش رو گرفته بود
اون همه چیزش بود...عشقش،امیدش،دلیل نفس کشیدنش...
ولی اون همینطوری گذاشت رف...
مینهو اصلا باورش نمیشد کسی که سال ها با هم بودن بزاره بره...
چطور تونست اون همه عشق رو فراموش کنه؟
مهم نیس...اون همچنان جیسونگ رو دوست داشت
دلش میخواست تا آخر عمرش این عشقش رو تو قلبش نگه داره...اما زمان بهش اجازه میداد؟!
حرفایی برای همه چیزم...
تو این مدتی که با هم بودیم...چیزای زیادی بهم دادی...ازت ممنونم
ولی من بدون تو نمیتونم...دلم میخواد این عشق تو قلبم بمونه...بخاطر همین میخوام ازت خدافظی کنم
مراقب خودت باش
احمقی که عاشقت بود...
جیسونگ جسم بی جون مینهو رو بغل گرفته بود...
نمیتونست درک کنه چرا خودشو کشته...میتونست زندگی بهتری با آدم بهتر دیگه ای داشته باشه...
اما جیسونگ نمیدونست که بهترین مینهو بود...
*این دفعه زیاد خوب نشد...
ولی براساس واقعیت با کمی تغییره:)
• • ₪ • • اگه میخوای اصکی بری منبع بزن• • ₪ • •
#استری_کیدز #بنگ_چان #لینو #هان_جیسونگ #فلیکس #هیونجین #سونگمین #جونگین #چانگبین
ی درخواست؟!...خودشم نمیدونست چرا قبولش کرد
اولش اعتماد کردن بهش خیلی برای مینهو سخت بود...اما به مرور زمان عاشقش شد...
عاشق آدم اشتباه؟
مینهو محبتی که متقابلا میتونست از جیسونگ دریافت کنه رو دوست داشت:)
مینهو همش نگران جیسونگ بود ولی جیسونگ بیشتر حواسش به دوستاش و خوش گذرونیش بود
بلاخره متوجه چیزی شد که هیچ وقت دوست نداشت اونو بفهمه...چشاش میدید ولی قلبش باور نمیکرد
مینهو: تو...تو واقعا دوسش داری؟! جیسونگ: من تو رو هم دوس دارم با کلافگی دستشو تو موهاش کرد مینهو: واقعا نیاز بود این همه مدت قولم بزنی؟ من مجبورت کردم؟ چرا کاری کردی که عاشقت بشم؟ اشک تموم صورتش رو گرفته بود
اون همه چیزش بود...عشقش،امیدش،دلیل نفس کشیدنش...
ولی اون همینطوری گذاشت رف...
مینهو اصلا باورش نمیشد کسی که سال ها با هم بودن بزاره بره...
چطور تونست اون همه عشق رو فراموش کنه؟
مهم نیس...اون همچنان جیسونگ رو دوست داشت
دلش میخواست تا آخر عمرش این عشقش رو تو قلبش نگه داره...اما زمان بهش اجازه میداد؟!
حرفایی برای همه چیزم...
تو این مدتی که با هم بودیم...چیزای زیادی بهم دادی...ازت ممنونم
ولی من بدون تو نمیتونم...دلم میخواد این عشق تو قلبم بمونه...بخاطر همین میخوام ازت خدافظی کنم
مراقب خودت باش
احمقی که عاشقت بود...
جیسونگ جسم بی جون مینهو رو بغل گرفته بود...
نمیتونست درک کنه چرا خودشو کشته...میتونست زندگی بهتری با آدم بهتر دیگه ای داشته باشه...
اما جیسونگ نمیدونست که بهترین مینهو بود...
*این دفعه زیاد خوب نشد...
ولی براساس واقعیت با کمی تغییره:)
• • ₪ • • اگه میخوای اصکی بری منبع بزن• • ₪ • •
#استری_کیدز #بنگ_چان #لینو #هان_جیسونگ #فلیکس #هیونجین #سونگمین #جونگین #چانگبین
- ۱۶.۳k
- ۱۱ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط