شعرمن گرچه شبیه خواب است
شعرمن گرچه شبیه خواب است..
شک نکن آخر آن جذاب است...
زندگی چیست؟ که دیدم انگار..
پدرم خسته و بی اعصاب است...
زندگی فهم نفهمیدن هاست...
پاسخی از طرف سهراب است...
شاعری خیره به یک ماه نوشت:
زندگی عکس رخ مهتاب است...
عارفی حاشیه زد بر غزلم...
زندگی صفحه اُسطرلاب است...
زاهدی گفت: که یادت نرود...
زندگی گوشه یک محراب است...
به همه سیب تعارف می کرد...
مرد عکاس کمی شاداب است...
از همان طرز نگاهش پیداست...
زندگی عکس درون قاب است...
روی بازوی کسی میخواندم...
زندگی هسفری ناباب است...
دیدم از دور دو چشم گریان..
عاشقی را که دلش بیتاب است...
زندگی چیست؟ چنین پاسخ داد:
زندگی شستن یک بشقاب است ..
محمد میثم جلالی
شک نکن آخر آن جذاب است...
زندگی چیست؟ که دیدم انگار..
پدرم خسته و بی اعصاب است...
زندگی فهم نفهمیدن هاست...
پاسخی از طرف سهراب است...
شاعری خیره به یک ماه نوشت:
زندگی عکس رخ مهتاب است...
عارفی حاشیه زد بر غزلم...
زندگی صفحه اُسطرلاب است...
زاهدی گفت: که یادت نرود...
زندگی گوشه یک محراب است...
به همه سیب تعارف می کرد...
مرد عکاس کمی شاداب است...
از همان طرز نگاهش پیداست...
زندگی عکس درون قاب است...
روی بازوی کسی میخواندم...
زندگی هسفری ناباب است...
دیدم از دور دو چشم گریان..
عاشقی را که دلش بیتاب است...
زندگی چیست؟ چنین پاسخ داد:
زندگی شستن یک بشقاب است ..
محمد میثم جلالی
- ۱.۵k
- ۱۹ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط