نمیدانم چرا

نمیدانم چرا
وقتی به آغوش میگیرمت
دیگر به هیچ چیز،
فکر نمیکنم ..
شاید ،
آغوشِ تو،
بُن بستِ
تمام افکارم است ...♥ ️
دیدگاه ها (۱)

تو مثل دلبری های پاییزمی مانیآدم نمی داند نگاهت کند یا کوچه ...

گاهی بایدسراغ نگرفت، تا خودشان سراغی بگیرندآدمِ سراغ گرفتن ک...

در آغوش همدر این دایره ی بی پایانمن امتداد تواَمیا تو امتداد...

بخنـد ، بخنـد☺ ️ڪه خنده هایت 😍 😘 زیباترین مهریه ے پاییــز اس...

وقتی به بن بست رسیدی ...وقتی به جایی رسیدی که به نظرت آمد ای...

عجیب دلتنگ شده ام....نمیدانمشاید برای تویا شاید برای دیروزها...

وقتی میگن کسی که دوست داره برات میجنگه منظور جنگ؛ اون جنگ فی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط