می خواستم زن زندگی ات باشم
👌 👌
.
می خواستم زن زندگی ات باشم...
زنی که پیشبند ببندد. سیب زمینی ها را سرخ کند.
زنی که دستش فقط در خانه ی تو بسوزد.
میخواستم زن زندگی ات باشم...
زنی که لنگه گوشواره اش را در خانه ی تو گم کند.
و صبح های زود ، بوی لاک قرمزش ،در خواب تو بپیچد.
میخواستم زنی باشم که اکثر مریضی های عمرش،صدقه سر زن بودن در خانه ی تو باشد..
و با اینکه خسته است
برایت چای دم کند.
و وقتی پیراهن بی آستین می پوشد
حواسش باشد که پرده های خانه ات افتاده باشند.
می خواستم سرم را با تو روی یک بالش بگذارم.و دو تایی بخزیم زیر یک پتوی مشترک.
من
با تک تک سلول هایم ،
می خواستم زن زندگی ات باشم...
ولی افسوس لایق نبودی
.
می خواستم زن زندگی ات باشم...
زنی که پیشبند ببندد. سیب زمینی ها را سرخ کند.
زنی که دستش فقط در خانه ی تو بسوزد.
میخواستم زن زندگی ات باشم...
زنی که لنگه گوشواره اش را در خانه ی تو گم کند.
و صبح های زود ، بوی لاک قرمزش ،در خواب تو بپیچد.
میخواستم زنی باشم که اکثر مریضی های عمرش،صدقه سر زن بودن در خانه ی تو باشد..
و با اینکه خسته است
برایت چای دم کند.
و وقتی پیراهن بی آستین می پوشد
حواسش باشد که پرده های خانه ات افتاده باشند.
می خواستم سرم را با تو روی یک بالش بگذارم.و دو تایی بخزیم زیر یک پتوی مشترک.
من
با تک تک سلول هایم ،
می خواستم زن زندگی ات باشم...
ولی افسوس لایق نبودی
- ۶.۱k
- ۱۱ شهریور ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط