عشق ممنوعه من باز هوایت کردم
....
عشق ممنوعهٔ من باز هوایت کردم
توی این خلوت شب باز صدایت کردم
سیب سرخی شدی ودست رقیب افتادی
من چو حوّا نشدم ، زود رهایت کردم
اوبه توداد دل وقلب تو هم راضی شد
از غمت سوختم و باز دعایت کردم
گرم آغوش رقیبم شدی و یادت رفت
قبل او در دل خود همچو خدایت کردم
رفته ای بادگری ودلم از غصه شکست
باز هم این دل بشکسته فدایت کردم
گر ز پیش تو برفت و دل تو تنها شد
پیش من باز نگرد چونکه رهایت کردم....
عشق ممنوعهٔ من باز هوایت کردم
توی این خلوت شب باز صدایت کردم
سیب سرخی شدی ودست رقیب افتادی
من چو حوّا نشدم ، زود رهایت کردم
اوبه توداد دل وقلب تو هم راضی شد
از غمت سوختم و باز دعایت کردم
گرم آغوش رقیبم شدی و یادت رفت
قبل او در دل خود همچو خدایت کردم
رفته ای بادگری ودلم از غصه شکست
باز هم این دل بشکسته فدایت کردم
گر ز پیش تو برفت و دل تو تنها شد
پیش من باز نگرد چونکه رهایت کردم....
- ۱.۹k
- ۱۱ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط