دکتر میگه قرصام که تموم بشه

دکتر میگه قرصام که تموم بشه
میتونم بیام ببینمت
میگه این ارامبخش ها منو اروم میکنه دیگه داد نمیزنم سرت !
بحث‌ نمیکنم باهات..
خودش میگه
دیگه دیونه بازی در نمیارم
بلند بلند نمیخندم ..
داد نمیزنم جلو‌همه که چقدر دوستت دارم!

دکترم راست میگه بابا بهرحال درسشو‌خونده
راستش
منم از وقتی
قرص هامو میخورم ارومم
کم‌پیش میاد بهونه ی تورو بگیرم انگار توام‌ همینجا کنارمی..
همین تخت بغل دستیم نشستی
بعضی وقتا گریه ام‌ میگیره
اخه من برات چایی میریزم و‌تو لب به چایی نمیزنی ...چاییت سرد میشه..صدات میکنم جوابمو نمیدی
حتی چند بارم داد زدم سرت اما تو‌ فقط نگام کردی
همون دفعه رو میگم که
پرستارا ریختن سرم دست و‌پاهامو بستن
یادته !؟ من داد میزدم اما اونا میگفتن اینجوری برات بهتره..
اینجا همشون یه جورین
من نمیخوام اینجا باشم ..
امشب تمام بسته ی قرصاهامو‌ خوردم که تموم شن
که بتونم فردا ببینمت
من ارومم !
چقدر ذوق دارم
فردا میبینمت..

👤 #الهه_ابراهیمزاده
دیدگاه ها (۶)

کوچ تا چند مگر می شود از خویش گریخت...؟؟👤 #فاضل_نظری

توی دنیای من هیچ‌کس به اندازه‌ی اون نتونست ذهنم رو به خودش م...

#‏یا رَبِّ لا تُعَلِّق قَلْبِی بِما لَیْسَ لِی...پروردگارا!ق...

من با تو خیلی خوشبخت بودم. دلیل این خوشبختی را نمی‌دانم. معل...

من و ملاقات با BTSpart «۳»چشمامو باز کردم دیدم اعضا بالا سرم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط