پنجره میخندد

پنجره میخندد
کوچه امروز
پر از قهقه ی باران است

کفش ها دست به دست
از میان ابرها می گذرند
و زمین غرق
در ایینه ی اب

بید مجنون تک کنج حیاط
سجده شکر بجا اورده
شاد از این که دیگر تنها نیست

بهر هر اوازی
قفسی نیست
در این شهر امروز

و جهانم بی شک
سرخوش از
بودن توست

#نگار
دیدگاه ها (۲۲)

زیبا و با شکوهمغرور و سربلندهزاران تیر در چله نگاه اتتا فتح ...

خوش آن عاشق که خوابش برده باشد در پسِ عمریچـــو خیــــزد ناگ...

زنده بودنتنها نفس کشیدن نیستپشت سر تودرست از روزی که رفتیزند...

ای غم بگو از دست تو ، آخر کجا باید شدن ؟!در گوشه ی میخانه هم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط