به نام خدا
به نام خدا
فرمانده ی پیروز
تنها ترین سردار،در پس کوچه های شهر عشق
پیروز،ای فرمانده ی آلوده های شهر عشق
ای تو نگهبان حریم شهر عشق و حرمتش
ای در فرای مرزها و جاده های شهر عشق
از ما گذر کردی و رفتی تا به دشت لعنت- و...
تا بگذری از دجله و تا آیه های شهر عشق...
شاید تو، با حکم خدای عشق بر دستان باد!
□
از راه برگشتی، به سوی سایه های شهر عشق
شاید سلیمانی شود با خون همراهان تو
این شعر، ایران، ثروت بیگانه های شهر عشق
گر حکم حق و خون همراهان زیبایت نبود
دشمن گذر می کرد از ویرانه های شهر عشق
شاید که شاهان دیار دوردست دوردست
ما را نمی خواهند بی آواره های شهر عشق
با خون تو، قاسم، شهید سربلند کربلا
راضی ست از خود، چون تو با آیینه های شهر عشق...
لعنت به ما، وقتی که ارزان می رود، مانند سنگ
بر دستهای جاهلان، فیروزه های شهر عشق
اندیشه های شیخ های با کتاب و چهره ی ...
آنها که می گویند از... درباره های، شهر عشق
□
در کوی سربازان، علی ،سرگشته و مشتاق و مست
دنبال پایان بود- تا افسانه های شهر عشق...
دی ۹۸
از جواد نیکبخت مبارکه
فرمانده ی پیروز
تنها ترین سردار،در پس کوچه های شهر عشق
پیروز،ای فرمانده ی آلوده های شهر عشق
ای تو نگهبان حریم شهر عشق و حرمتش
ای در فرای مرزها و جاده های شهر عشق
از ما گذر کردی و رفتی تا به دشت لعنت- و...
تا بگذری از دجله و تا آیه های شهر عشق...
شاید تو، با حکم خدای عشق بر دستان باد!
□
از راه برگشتی، به سوی سایه های شهر عشق
شاید سلیمانی شود با خون همراهان تو
این شعر، ایران، ثروت بیگانه های شهر عشق
گر حکم حق و خون همراهان زیبایت نبود
دشمن گذر می کرد از ویرانه های شهر عشق
شاید که شاهان دیار دوردست دوردست
ما را نمی خواهند بی آواره های شهر عشق
با خون تو، قاسم، شهید سربلند کربلا
راضی ست از خود، چون تو با آیینه های شهر عشق...
لعنت به ما، وقتی که ارزان می رود، مانند سنگ
بر دستهای جاهلان، فیروزه های شهر عشق
اندیشه های شیخ های با کتاب و چهره ی ...
آنها که می گویند از... درباره های، شهر عشق
□
در کوی سربازان، علی ،سرگشته و مشتاق و مست
دنبال پایان بود- تا افسانه های شهر عشق...
دی ۹۸
از جواد نیکبخت مبارکه
۹.۳k
۱۳ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.