پارت ۱۰
پارت ۱۰
آریانا :
با اخرین سرعت به سمت خونه روندم وقتی که رسیدم وارد عمارتم شدم دیدیم دخترا دارن صحبت می کننن بلا اومد نزدیکم کجا بودی آریانا می دونی چقدر نگرانت شدم باشه بلا بزار برسم بعد غرغراتو شروع کن حالا بگو بیبینم بعد رفتنم حکار چیکار کرد کلی دنبالت گشت وقتی پیدات نکرد همه رو مرقص کردو مهمونی تموم شد ......
حکار :
دیگه نمی دونم چیکار کنم این ۲ سالی که با آریانا آشنا شدم دیگه چشمم هیچکیو نمی بینه تمام فکرو ذکرم آریانا دیگه نمی دونم باید چیکار کنم که بفهمه عاشقشم شده تمام مال اموالم بهش می بخشم اما نمی دونه و این داره منو عذاب می ده ........
آریانا :
با اخرین سرعت به سمت خونه روندم وقتی که رسیدم وارد عمارتم شدم دیدیم دخترا دارن صحبت می کننن بلا اومد نزدیکم کجا بودی آریانا می دونی چقدر نگرانت شدم باشه بلا بزار برسم بعد غرغراتو شروع کن حالا بگو بیبینم بعد رفتنم حکار چیکار کرد کلی دنبالت گشت وقتی پیدات نکرد همه رو مرقص کردو مهمونی تموم شد ......
حکار :
دیگه نمی دونم چیکار کنم این ۲ سالی که با آریانا آشنا شدم دیگه چشمم هیچکیو نمی بینه تمام فکرو ذکرم آریانا دیگه نمی دونم باید چیکار کنم که بفهمه عاشقشم شده تمام مال اموالم بهش می بخشم اما نمی دونه و این داره منو عذاب می ده ........
۳.۹k
۳۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.